مقدمه:
شیوة ترتیل و شیوة استماع و انصات:
برای انس با قرآن و تدبر در قرآن، گاه گوش جان به آیات الهی میسپاریم و گاه خود به قرائت اقدام مینماییم.
تدبر از طریق «شنیدن قرآن» به شیوة استماع و انصات و از طریق قرائت قرآن همان شیوة ترتیل است.
آنچه که در سطح عمومی تدبر به آن نیاز داریم شیوة ترتیل و مراحل آن است که در این پست و پستهای بعدی مرتبط با مسائل تدبر در قرآن بدان میپردازیم.
شیؤه ترتیل و مراحل آن:
الف. قرائت (ترتیل در لفظ):
اولین گام عملی در روش تدبر، قرائت آیات است. آنچه از قرائت مد نظر است خواندن همراه دقت و فهم ترجمه است و دلیل آن این است که دستور
«فاقرؤوا ما تیسر من القرآن»
که در زمان صدر اسلام نازل شد امر به قرائت به عدهای بود که به محض خواندن الفاظ ترجمة آن را میفهمیدند و لذا برای آنها که ترجمه را نمیدانند قرائت باید همراه دقت برای فهم ترجمه باشد.
قرائت با رعایت خصوصیت مذکور زمینهساز تمامی مراحل شیوة ترتیل خواهد بود. به عبارت دیگر اگر اساس شیوة ترتیل همان طور که تفصیلا ذکر خواهد گردید، طرح سؤال و پاسخ دادن به آنها باشد، قرائت نقش مهمی در ایجاد سؤالاتی که سبب برملا شدن باطن آیات میگردند، دارد و از سوی دیگر برای پاسخ دادن به این سؤالات نیز قرائت نقش اساسی و کلیدی خود را دارا میباشد.
البته اهمیت این مسئله در عمل مشخص خواهد شد و نمیتوان آن را با چند جمله مطرح نمود. اما آنچه که ذکر آن لازم به نظر میرسد، این است که گاها بدون بحث قرائت نیز میتوان از آیات سوال درآورد. اما سؤالاتی که مناسب بحث تدبر است یعنی سؤالاتی که از سطح ظاهر شروع گردد و قدم به باطن آیه بگذارد و عمق آن را برملا کند به راحتی قابل طرح نیست و نیاز به زمینهسازی معنوی و روحی گستردهای دارد که امر قرائت با رعایت نقاط ذیل و دقت در ترجمه آن را عملی خواهد ساخت.
(1) رعایت مخارج حروف:
اولین نکتهای که در مسئله قرائت لازم است مراعات شود بحث مخارج حروف است. عدم رعایت مخارج حروف، موجب تغییر معنای کلمات و یا حتی بی معنا شدن آن میگردد و این امر موجب مستهجن شدن مفهوم آیات و گاه موجب کفرآمیز شدن معنی جملات میگردد چنانکه «الصمد» اگر «ص» به صورت «س» تلفظ گردد به معنی کفرآمیز «کود و سرگین» و یا «غافل و مغرور» خواهد شد. لذا یادگیری مخارج حروف و رعایت آنها امری ضروری است و این مسئلهای نیست که عموم نتوانند آن را بیاموزند و کتب متعددی در این زمینه وجود دارد که امر یادگیری را سهل نمودهاند مانند: حلیه القرآن، ج1 و ج2
(2) ایجاد حزن و گریه در قرائت:
قرآن کتابی است که شوخی بر نمیدارد و یادآور مسئولیت خطیر انسانی و هشدار دهندة عاقبت شوم زندگی براساس افکار غلط و روحیات فاسد میباشد و پیوسته حقایق زندگی دنیا و آخرت را به ما گوشزد مینماید از این رو فضای نزول قرآن با حزن آمیخته است لذا مطابق احادیث:
«قرآن همراه حزن نازل گشته است پس آن را با لباس حزن بخوانید.» (ب22، ح1)
ضروری است که نحوة قرائت حزنآلوده باشد. این حزن از شناختن نفس و ضعفها و نقصهای آن، و بلند مرتبگی خداوند و از سویی بیمار بودن خود و طبیب بودن قرآن و ... حاصل میگردد.
وقتی ما بیماریم و قرآن طبیب ما از سویی بیم داریم که مبادا این طبیب ما را قبول نکند و از سویی امیدواریم با توجهات این طبیب، شفاء یافته و سلامتی قطعی بیابیم. این بیم و امید همواره با ناله و زاری و اضطراب و بیقراری خواهد بود.
البته اگر این حزن در حین قرائت بر ما حاصل نگردد، طبق حدیث شریف ذیل موظف هستیم خود را محزون کنیم تا شاید قرآن به فریاد ما برسد و حزن طبیعی خود را بر ما مستولی کند:
«قرآن را بخوانید و بگریید پس اگر گریان نمیشوید پس خود را به گریه بزنید چرا که از ما نیست هر که قرآن را با موسیقی خاص آن نخواند.» (کنز، ح 2794)
(3) پرهیز از شتاب در قرائت:
قرآن کتابی معمولی نیست که بتوان تند تند قرائتش نمود و معانیاش را دریافت. آیات همچون شعر نیست که محتوایش در حین سرعتِ در قرائت دریافت گردد و چیزی بجا نماند و مانند کلمات قصار نیست که بیربط در کنار هم قرار گرفته باشند. از این رو در امر قرائت و ترتیل هشدار داده شده است که نه مانند شعر تند تند خوانده شود و نه مانند ریگ، آیات پراکنده و متفرق شده و فکر قاری رسیدن به انتهای سوره باشد.
سرعت قرائت با توجه به تفاوت افراد در قدرت اندیشه و توان دریافت متفاوت است لیکن حد متوسط آن ختم قرآن در فرصت یک ماه است:
«به امام صادق گفتم: آیا قرآن را در یک شب بخوانم؟ پس فرمود: برایم خوشآیند نیست که آن را در کمتر از یک ماه قرائت نمایی.» (ب3، ح1)
(4) تداوم و پیوستگی در قرائت:
با توجه به اینکه قرآن کریم، رزق روحی مؤمن میباشد ناچار باید این تغذیه مستمر و دائمی باشد و در هر شبانه روز سهمی برای روح خویش در نظر بگیریم.
اساسا عبادت مستمر در اوقات معین از جمله نماز و قرائت قرآن، نفس را به نظم میکشاند و به تدریج به زیر قید و کنترل در میآورد و از این رو اگر چه در بعضی از روزها به ظاهر ار قرائت قرآن، بهرهای نبریم و حال توجه نداشته باشیم لکن کمترین اثرش به نظم در آمدن نفس میباشد.
قرائت مستمر با مقدار حداقل ده آیه اولین عملی است که باید در کنار واجبات شرعی بر نفس، بار نمود. حال اگر نشاطی بود تا هر مقدار میسور باشد در روز قرائت گردد. لیکن هرگز نباید مقدار حداقل را از دست داد ولو با بیحالی و خستگی مفرط و عدم تمرکز همراه باشد:
«هر کسی در هر شب ده آیه بخواند از جملة بیخبران نوشته نخواهد شد.» (ب17، ح2)
نکته ضروری دیگر پیوستگی در قرائت است که تأکید شده است که قرآن به طور منظم دوره شود: از سورة حمد آغاز نموده به طور پیوسته در هر روز ادامه داده تا به سورة ناس رسیده و قرآن ختم گردد:
«به امام صادق گفته شد: ای فرزند رسول خدا کدام یک از مردان در خیر برتر هستند؟ فرمود: شخص فرود آیندة کوچ کننده. گفته شد: فرود آیندة کوچ کننده کیست؟ فرمود: کسی که قرآن را میخواند و ختم میکند پس برایش نزد خدا دعای مستجابی است.» (ح9
صادق می خواهم از قرآن و مفاهیم و نکات آن در حد فهم خودم و مطالعات خودم و همچنین از احادیث و کتب مهم در مورد مطالب دینی و زندگی ساز صحبت کنم |